از کنفرانس برتون وودز تا ظهور بیت کوین

در ماه جولای سال 1944، توافق برتون وودز، منجر به شکل گیری نظام جدید پولی بین الملل شد. این مذاکره با حضور نمایندگان 44 کشور از جمله ژاپن، استرالیا و ایران و با ریاست جمهور وقت آمریکا در کنفرانس پولی و مالی سازمان ملل متحد در شهر برتون وودز ایالت نیوهمپشایر (Bretton Woods, N.H.) برگزار شد.

کمیسیون برتون وودز- 1944

برتون وودز از جمله برجسته ترین جلساتی بود که در مباحث اقتصادی شکل گرفت و پایه گذار چند سازمان و در نهایت به بانک جهانی منجر شد. در سال های بین 1944 تا 1971 سیستم برتون وودز، تنها سیستمی بود که نرخ ثابت ارز را در آن زمان تعریف می کرد.

سیستم برتون وودز، 1971-1944

نرخ ارز مورد استفاده در آن زمان قیمت طلا را 35 دلار در هر اونس تعیین کرد و این استاندارد در کل دنیا پذیرفته شد. بر اساس این طرح، به ازای هر 35 دلار آمریکا که از خزانه داری دولت خارج میشد، می توانستید آن را به طلا تبدیل کنید. باقی ارزها از جمله پوند نیز مانند دلار تعریف شدند، بدین صورت که نسبت دلار را به طلا می سنجیدند و سپس نسبت ارزهای دیگر را به دلار تطابق می دادند و به این شکل چرخه اقتصادی با یک ارز مبادلاتی جهانی که پایه و اساس آن طلا بود، تعریف شد.

این سیستم تا سال 1960 به درستی به کار خود ادامه داد و باعث افزایش رشد اقتصاد کلانی شد و خسارات ناشی از جنگ جهانی دوم در بسیاری از کشورها از جمله لهستان، ژاپن و … را جبران کرد. دولت آمریکا با پشتوانه تولید اسکناس و با توجه به اینکه سرانه واردات آن نسبت به صادرات بیشتر بود، باعث شد تا نیاز به کالاهای اساسی افزایش یابد. همین امر موجب توزیع دلار در بین مردم میشد بدون آنکه توجهی به خزانه داری دولت داشته باشند.

در سال 1971 این نگرانی بوجود آمد که عرضه طلای ایالات متحده برای پشتیبانی نرخ دلار در گردش کافی نباشد، بنابراین ریچارد نیکسون رییس جمهور وقت آمریکا دستور تعلیق موقت تبدیل دلار به طلا را صادر کرد. سیستم برتون وودز در سال 1973 فرو ریخت و کشورها توانستند آزادانه برای تعیین نرخ ارز خود اقدام کنند، به شرط آنکه طلا را برای تثبیت ارزش ارز ملاک قرار ندهند. برای مثال، این امکان وجود داشت تا ارز خود را با کشور یا یک سبد ارزی دیگر تطیبق داده و به نیروهای بازار اجازه تعیین ارزش آن را نسبت به ارزهای کشورهای دیگر می‌دادند.

رئیس جمهور وقت، ریچارد نیکسون، در پاسخ به کاهش خطرناک ارزش ناشی از وجود مقادیر بیش از حد ارز در حال گردش، ارزش دلار آمریکا در برابر طلا را کاهش داد. او ارزش دلار را به ۱/۳۸ اونس طلا و سپس به ۱/۴۲ اونس رساند.

ریچارد نیکسون، 1994-1913

در نهایت در سال 1973، رئیس جمهور وقت آمریکا، ریچارد نیکسون در یک خبر تلویزیونی،دستور تعلیق موقت امکان دریافت طلا در ازای دلار را صادر کرد.

نیکسون در تصمیمی ناگهانی که به «شوک نیکسون» مشهور شد، امکان دریافت طلا در ازای دلار را لغو کند.

بدون کنترل قیمت، طلا به سرعت به ۱۲۰ دلار در هر اونس در بازار آزاد رسید. تا پایان دهه ۱۹۷۰، تمام کشورها ارزهای خود را شناور کردند و این اتفاق پایانی بر سیستم برتون وودز بود. در حال حاضر، قیمت طلا به بیش از ۱,۷۰۰ دلار رسیده است.
وقتی پول از یار دیرین خود یعنی طلا جدا شد، دو بازار متفاوت از اعتبارات شکل گرفتند. بازار اول، دولت بود که پول ملی و قدرت چاپ اسکناس را در اختیار داشت و دیگری بازار بود که با در اختیار داشتن طلا، قدرت معامله و تعیین ارزش لحظه‌ای آن را در دست گرفت. دولت‌ها می‌توانستند بسته به نیاز خود پول چاپ کنند و در عوض، دخالتی در معاملات بازار طلا نداشته باشند. در حقیقت، چیزی که ارزش پول ملی جدید را – که پشتوانه‌ای طلایی رنگ به دنبال نداشت – تعیین می‌کرد تلاش دولت‌ها برای کاهش هزینه‌های خود، اجرای سیاست‌گذاری‌های خارجی و داخلی کارآمد، کنترل نرخ بهره، بهبود وضعیت اقتصادی کشور، تصمیم‌گیری درباره میزان عرضه‌ پول و تغییر سیاست‌های مالیاتی بود. به همین علت، گاهی می‌بینیم که ارزش پول کشورهای فقیر در مقابل کشورهای ثروتمندی که با واحد پول دلار کار می‌کنند، بسیار پایین است. در واقع، کاهش ارزش پول ملی یک کشور به معنای وجود مشکلاتی است که بر بدنه اقتصادش سنگینی می‌کند.
در سال 2007 وام های بدون پشتوانه عرضه شدند و نرخ بازپسی آن بسیار بالا و پلکانی بود. در آن هنگام، دولت با چاپ بی حد و مرز پول، باعث افزایش ناگهانی تورم در کشور شد. مردم آمریکا توان بازپرداخت وام های بدون پشتوانه را نداشتند تا اینکه بحران اقتصادی سال 2007 شکل گرفت.

پول بدون پشتوانه

با تسری بحران اقتصادی به کشورهای اروپایی، بسیاری از مجموعههای مهم تلاش کردند تا بازارهای امن تری را برای سرمایه گذاری بیابند و از این رو استفاده از مواد اولیه از جمله نفت و مواد غذایی رو به افزایش نهاد و قیمت ها بالا رفت. متعاقبا به دلایل ذکر شده بحران مالی به بحران اقتصادی تبدیل شد. مصرف به دلیل قیمت بالای اقلام در کشورهای توسعه یافته کم شد. بخش اتومبیل سازی از مهمترین صنایعی بود که در جریان بحران اقتصادی به شدت آسیب دید. این بحران به اروپا نیز سرایت کرد. به طوری که سارکوزی، رییس جمهور وقت فرانسه از اعطای اعتبار 7،8 میلیارد یورویی به رنو و پژو خبر دارد.
آرام آرام تعداد کشورهای بیمار رو به افزایش می رفت. در سال 2008 ایرلند، ژاپن، سوئد، هنگ کنگ، سنگاپور، ایتالیا، فرانسه، آلمان، ایالات متحدۀ آمریکا، انگلستان و اسپانیا وارد بحران شدند. سیر صعودی بیکاری نیز به وضعیت موجود اضافه شد. در فرانسه، نرخ بیکاری در سپتامبر 2008 از مرز 7،9% عبور و به 10% در دسامبر 2009 افزایش یافت. نرخ بیکاری در آمریکا نیز از 5% در سال 2008 به 10% در پایان سال 2009 رسید.
اما وضعیت یونان در میان کشورهای بحران زده به مراتب بدتر بود. آمار بیکاری یونان که در سال 2008 رقم کمتر از 8% را نشان می داد، در ژوئیه 2012 به بالای 24% رسیده است.

بحران اقتصادی، 2008-2007

در خصوص بحران اقتصادی در سال های 2007 و 2008 فیلمی به نام The Big Short ساخته شده است که پیشنهاد می کنیم آن را تماشا کنید. این فیلم با زاویه دید متفاوت به عملکرد معامله‌گران و مدیران مالی، ناتوانی وال استریت با وام‌ها و بهره‌های بانکی سرسام آوری را تصویر می‌کند که آمریکا را به سوی بحران اقتصادی لغزاند.

فیلم “The Big Short” – ساخت 2015

جهت کسب اطلاعات و مشاهده مقالات بیشتر به بخش مقالات آموزشی مراجعه نمایید.

لطفاً نظر خودتون رو درباره این مطلب با ما در میان بگذارید.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها مجموعه کنید؟
در گفتگو ها مجموعه کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *